درباره قتل ناجوانمردانه و مشکوک یک هموطن
دیگر مطالب پیرامون اغتشاشات اخیر ایران
انتشار و پخش گسترده فیلم و عکسهای صحنه رقتانگیز جان دادن یک خانم جوان ایرانی در اینترنت و شبکههای خبری جهان، موج خبری بسیار پرحجمی علیه کشورمان در جهان ایجاد کرده است.
فیلم و عکسهای دردناک جان دادن این خانم جوان بلافاصله پس از رخ دادن این قتل مشکوک در اینترنت پخش شد و پخش کنندگان این فیلم، کشتهشدن این مرحوم را در جریان اغتشاشات عصر شنبه (30 خردادماه) تهران و به دست نیروهای بسیجی عنوان کرده اند. این درحالی است که شنبه عصر در خیابان امیرآباد شمالی (محل این قتل هولناک) هیچ درگیری خاصی رخ نداده و درگیریهای آن ساعت در خیابان آزادی در جریان بوده است. علاوه بر این هم نیروهای بسیجی و هم عوامل نیروی انتظامی در شهر، اساسا به سلاح گرم مجهز نیستند و در روزهای آشوب، صرفا با کمک باتوم یا اسپری سعی در متفرق کردن اغتشاشگران میکردند.
با گذشت 3 روز از این حادثه تلخ و تکان دهند و تشکیل یک موج خبری گسترده علیه حیثیت ملی کشورمان، متاسفانه منابع خبری رسمی داخلی هیچ اطلاعات روشن و موثقی درباره ابعاد این جنایت ارایه نکردهاند.
سکوت پلیس و مراجع رسمی خبری کشورمان باعث شده قصه پردازیهای بیبیسی و تلویزیونهای لسآنجلسی درباره هویت و نحوه کشتهشدن فجیع این مرحومه، منبع خبری رسانههای معتبر دنیا قرار گیرد به طوری که تلویزیونهای و خبرگزاریهای معتبر بینالمللی در 72 ساعت گذشته در حاشیه کشتهشدن این خانم، اخباری کاملا سیاه و یکطرفه علیه کشورمان پخش کردهاند.
سکوت خبری در داخل از ابعاد این قتل مشکوک به حدی است که در اینترنت اخبار متناقضی از هویت مقتول منتشر شده است و برخی شبکه های ماهواره ای با افرادی که مدعی دوستی یا نسبت خانواددگی با این مرحومه هستند، مصاحبه تلفنی انجام می دهند و جالب اینکه اخبار مدعیان دوستی و نسبت خانوادگی با این مرحومه هرکدام اطلاعات متناقضی از هویت وی به شبکه های ماهواره ای داده اند.
فیلم پخش شده در اینترنت از نحوه کشتهشدن این خانم نیز به دلایل زیر کاملا مشکوک است:
1 – محل تیرخوردن، از محل آشوبهای عصر شنبه 30خرداد بسیار دور بوده است.
2- نیروهای انتظامی و بسیجی مستقر در تهران برای مقابله با آشوبگران، اصولا" سلاح گرم همراه ندارند.
3 – بعد از بلند شدن صدای تیر و اصابت گلوله به یک نفر در خیابان، معمولا اطرافیان بلافاصله به روی زمین دراز میکشند و سعی در نجات جان خود از اصابت تیرهای بعدی دارند اما در این فیلم، بعد از تیرخوردن این خانم جوان، چندین عکاس و فیلمبردار با خونسردی به فیلمبرداری مشغول هستند.
4 – سوژه قتل طوری انتخاب شده که تا حداکثر ممکن، افکار عمومی بسیاری را تحت تاثیر قرار دهد. خانم، جوان، خوشرو، دانشجو
4 – فیلم و خبر کشتهشدن این مرحومه با آب و تاب از نحوه کشتهشدن و حتی اطلاعاتی از قاتلان بلافاصله در اینترنت پخش شده و هواداران مجاهدین خلق در اروپا و آمریکا بلافاصله با چاپ عکسهای بزرگی از این مرحومه، تظاهرات راه انداخته اند و نیروهای امنیتی کشورمان را خشن و خونخوار معرفی می کنند.
5 – فیلم تکاندهنده این جنایت، شنبه شب در اینترنت قرار گرفته و روز یکشنبه بسیاری از کاربران اینترنتی و بینندگان ماهواره آنرا دیدند. زمان انتخاب شده برای پخش این فیلم هم بسیار مشکوک است چرا که از روز یکشنبه 31 خرداد با حضور موثر پلیس و نیروهای بسیجی در میادین و چهارراههای تهران، آشوبها فروکش کرد و سازمان دهندگان آشوب برای گرمنگه داشتن فضا، به شدت به یک «شوک روانی» برای تهییج مجدد معترضان نیاز داشتهاند.
مجموعا با توجه به سوء استفاده پر سر و صدای شبکههای ماهوارهای و رسانه های غربی از فیلم قتل ناجوانمردانه این هموطن، انتظار میرود مسوولان انتظامی اولا واقعیتهای این حادثه نفرتانگیز را کاملا شفاف و روشن برای افکار عمومی داخل (و تا حد امکان خارج) تشریح کنند و ثانیا در اسرع وقت عاملان این جنایت فجیع را دستگیر و به دست قانون و عدالت بسپارند.
دیگر مطالب پیرامون اغتشاشات اخیر ایران
با انتشار تصاویر و فیلم هایی از صحنه های تیر خوردن مردم بی گناه در آشوب های خیابانی اخیر، هویت تشکیلاتی عاملان اصلی این تیراندازی ها در ترور مردم بیگناه مشخص تر شده است.
به گزارش رجانیوز، طبق اطلاعات به دست آمده از یک منبع آگاه امنیتی عوامل گروهک تروریستی منافقین با سوء استفاده از ناامنی پدید آمده در برخی مناطق تهران ضمن طراحی سناریوی خطرناک، اقدام به هدف قرار دادن مسلحانه مردم با هدف سلب آرامش عمومی کرده اند.
بر اساس این اطلاعات، منافقین که با بکار گیری ابزارهای ماهواره ای و سایت های اینترنتی به پخش هر چه بیشتر آشوب و بحرانی شدن فضا دامن می زدند، در تازه ترین اقدام خود با استقرار تک تیرانداز در برخی مناطق تهران، مردم بی گناه و به خصوص زنان را هدف قرار داده و با استفاده از عوامل خود از صحنه کشته شدن زنان تصویربرداری کرده و به سرعت آن ها در رسانه های عمومی و سایت های اینترنتی منتشر می کنند.
این سناریو به گونه ای پی ریزی شده است که پس از شلیک و کشته شدن مردم، عده ای از عوامل این فرقه تروریستی در منطقه مزبور با ایجاد سر و صدا و فریاد زدن، جو را ملتهب کرده و فضای شهر را ناآرام می کردند.
با بررسی گلوله های خارج شده از بدن کشته شدگان حوادث اخیر مشخص شده است که فشنگ های به کار رفته متعلق به هیچ یک از ارگان های نظامی و امنیتی کشور نبوده و از طریق واردات و از خارج از مرزهای کشور به تهران فرستاده شده است.
این آشوب سازی ها و تصاویر منتشر شده از آنها نیز در مناطقی روی داده که جزء مناطق درگیری و اغتشاش نبوده است.
در همین ارتباط، منابع انتظامی و امنیتی از مردم تهران درخواست کرده اند که در صورت مشاهده چنین صحنه ها و فضاهایی، نیروهای انتظامی را در جریان قرار دهند تا از تکرار حواث تلخ این چنین جلوگیری شود.
فرزاد جمشیدی
جمعه ای که گذشت نه میرزاده عشقی زنده بود و نه شهریار!
اما آنها که زیر سقف بارانی آسمان جمعه نفس کشیدند ، عاشق تر از ایده آل عشقی (1)، در این اوایل گل سرخ و انتهای بهار ، حسرت حیدر بابای شهریار را روایت کردند تا دور از هیاهوی سیاست ، سینه آسمان از یالان دنیای غزل سرای آذربایجان سرریز شود و کتاب پر برگ ابرها، آیه های بارانی 22 خرداد را بر زمین نازل کند:
- حیدربابا ! دنیا دروغ است مگر اینکه مردمش به هم راست بگویند!
دست باران، صورت تهران را شست خیابان هایی که چندین شب از همهمه رنگ ها، بی خواب شده بودند مقدم باران - این مهمان بی رنگ - را گرامی داشنتد دیوارهایی که از تپش تبلیغات ، به لکنت آمده بودند، از شعر خیس باران زبان گرفتند. حرفهای درشتی که از دهان هواداران نامزدهای انتخاباتی درآمده و زمین گیر شده بودند، مثل یک حباب، کلاه از سر برداشتند و تا چهار نامزد پست ریاست جمهوری از خط پایان بگذرند، لشکر باران پایتخت ایران را فتح کرد. روز نبود، شب بود اما خبر آنها که دلشان را در دست گرفتند تا وطنشان زنده بماند آفتابی تر از آن بود که برای انتشار ، منتظر روزنامه ها بماند! آخر خبر مهمی است اینکه 40 میلیون نفر در جمعه 22 خرداد پیش شماره چهار سال مسئولیت رییس جمهور ایران را روی دکه دلها گذاشتند!
جمعه 22 خرداد سرزمین من با هزاران ریه روشن امیدواری نفس کشید، چیزی از جنس نشاط ، انگار برف بی تفاوتی را آب کرد و قصه زندگی ، دور از صدای سیاست ، در سینه این فلات گسترده تازه شد.
جمعه "سهراب" زنده نبود تا ببیند «قطار سیاست » چندان هم خالی نمی رود، وقتی مردم خوب می دانند آنچه از صندوق ها بیرون می آید فقط یک انتقال قدرت نیست، بلکه واگذاری «خلعت خدمت» است.
جمعه "اخوان" زنده نبود تا بداند برادرانه تر از این نمی شد ، «این کهن بوم و بر» را دوست داشت و پای این سند دوستی را با سبابه حق انتخاب مهر کرد.
جمعه " سیاوش کسرایی" زنده نبود اما آرش هایی که با هر رای «تیر توفیق» یک نامزد را به پرواز درآوردند، «زندگی زیباست» را از لب صندوق های رای پر آوازه کردند.
جمعه بارانی جای خود را به شنبه آفتاب داد ! «مجریان خبر » پر مشتری تر از همیشه با اعلام هر برگ رای ، شادی را به اردوگاه کاندیداها آوردند. نمی دانم چه کسی «پر پیامک ها» را چیده بود ولی هر رادیو و تلویزیون ، یک گنجه پر از کبوتر خبر شد تا بالاخره همای اقبال بر دوش یک نفر نشست:
محمود احمدی نژاد
***
آقای رییس جمهور! سلام
من امروز تصمیم گرفتم با جوهر جمعه ها برای تو نامه بنویسم. یادت هست چه جمعه هایی را از سر گذرانیده ایم؟
جمعه ها و شعر بلند نماز در خیابان های پر سجاده ، جمعه ها و تشییع « شمشاد قامتان» تا باغ شهادت؛ جمعه و گیسوی پریشان زنجیرهای عاشورا؛ جمعه و نغمه داودی زبان های روزه دار که در «روز قدس» ستاره صهیون را نگون می خواهند... جمعه ها و شهنامه یکدلی ایرانیان در بحر متقارب خیابان آزادی.
آقای رییس جمهور!
من برای شما نامه می نویسم . شما که درون قاب عکس تبلیغات به من لبخند زدی تا دل به وعده ها و برنامه هایت بسپارم و با قدرت برگ رای خود ، تو را زودتر به پایان ماراتن مبارزه انتخاباتی برسانم.
نمی دانم در این کیل کشیدن های اهل سیاست، صدای مرا می شنوی؟ منی که شتک خون بر پیرهن سیاه ژاله ام... منی که ادامه همان ستاره دنباله داری هستم که خنده کارون را به خرمشهر برگرداندند.
کلی خون دل خوردم تا در میان این غبار کدورت های جناحی، خودم را به تو برسانم تا مطلب مهمی را بگویم: غم تلخی است این که « مردم انقلاب ما» گوش خود را به صدای آمریکا بسپارند و از آدم های نیم وجبی تحلیل های یک وجبی تحویل بگیرند!
آقای احمدی نژاد!
«انتخابات» تمام شده اما « انتظارات» تازه شروع شده! شما مثل دیگران کابینه تعاونی ندارید! وام دار قارون ها نیستید. سپاه ابن نحصی را راه نیانداختید تا ملک ری ، وعده بدهید! خیمه ستادهایتان ، قلب مردم بوده اما بعضی با «توهم سبز» یا «توطئه سیاه» می خواهند میان این قلبها دیوار بکشند.
آقای رییس جمهور!
80 درصد از واجدین شرایط رای دادند ، روز جمعه در خانه نماندند . آمدند و رشته تئوریسین های غربی را پنبه کردند. این 80 درصد همانقدر در استفاده از آب و خاک ایران آزادند که آن بیست درصد...
ولی آیا یادمان می ماند دشمن سنگ خورده ای که از دست این این جمعیت نزدیک به چهل میلیون به کنا نشسته ، ناامید نشده و اگر از راه «تحریم انتخابات» سودی نبرد از تنور « اغتشاشات » نانی برای سیر کردن شکم گرسنه خود پیدا خواهد کرد؟!
آقای رییس جمهور!
ما ایرانی هستیم. تمدن هایی که در رگ های گیتی شناور شده اند از دل این خاک روییده اند! ما طعم اشک ها و لبخند های این سرزمین را چشیده ایم. تاریخ برای ما خواندن نبود، خواستن و زندگی کردن بود.
ما قطعه قطعه خشت های دموکراسی را وارسی کرده ایم تا در این سی سال انتقلاب برای خود پرچینی فراهم آورده ایم. بدون اشتباه هم نبودیم ولی به یکدیگر « فرصت شکست» و «مهلت آشتی» داده ایم... و این ها همه ، قشنگی های سایه روشن آزادی در کشور ماست.
درست است که همگی به خوش خطی رهبری نیستیم اما زنده باد ایران را قبل از نوشتن هزاران بار گریسته ایم.
آقای رییس جمهور !
رهبر ما دولت شما را « دولت عدالت و امید»2 نامید ، بیایید دشمن را ناامید کنید!
شما که کعبه دلها را فتح کرده اید بیایید با « نژاد احمدی» خود عطر انقلاب گل محمدی را هم به مشام برسانید. به شیوه پیغمبر محبوب خدا (ص) ببخشید ، عفو کنید همه آنها را که به شما توهین کردند.
به ما سلام کردن بیاموزید ؛ سلام کردن به همه آنها که در ورزشگاه آزادی ؛ با تندر حرفهای تند خود علیه محمود احمدی نژاد ، اتفاقاً اولین چیزی را که حبس کردند، همین آزادی بود!
به آن کارگردان سینما بیاموزید، کارگردان صحنه سبز سیاست چه کسی غیر از دشمن بود وقتی به تو یاد داد که رییس جمهور سربلند ایران را کوچک بخوانی!
به آن بازیگر پرده نقره ای بیاموزید یک سکانس از سخاوت بارانی رییس جمهوری که مثل علی(ع) در کوچه های بی سلام می گردد و میوه شیرین عفو و رحمت ، تعارف می کند؛
آقای رییس جمهور!
من دوباره به تو رای دادم چون دانستم اتومبیلت، شیشه دودی ندارد که بین من و تو فاصله بیندازد... چون شناختمت که وعده هایت سنجاقکی نیست روی «در باغ سبز» جا خوش کند. چون عکس تورا جای تصویر عاشق ترین زندگان وطن - یعنی شهیدان- گردن آویز خیابان ها دیده ام.
از تو می خواهم قدر قدرت عاطفه این ملت را بدانی که مثل یک رود خروشان پشت سد سکوت ایستاده اند تا تو قدرت پیدا کنی و بدانی که اگر مشکلات همه چیز را بترکاند. دانه های انار دل ما را از هم جدا نخواهد کرد.
شرم باد شرم باد از ما اگر در کنار تو کوه غم را از سینه هموطنان برنداریم!
دور باد دور باد از ما اگر بشقاب های ماهواره ای دشمن ، سر سفره آسمانی وحدت ملی ما جایی پیدا کنند.
آقای رییس جمهور !
اول این یادداشت را با قطره های باران آغاز کردم.
می شود شما هم مثل باران ، بی دریغ باشی نسبت به دوستان و دشمنانت؟
می شود به اطمینان این چند میلیون دل آبرومند، به همه نشان دهی در اردوگاه محمود احمدی نژاد برای همه، جا هست؛ همه آنها که ایران را دوست دارند و می دانند کابینه احمدی نژاد سینه همه ایرانیان است.
ما به روی هم هفت تیر نمی کشیم ! ما با دلهای خودمان «دوئل» نمی کنیم! نه قبله نمای رهبری را فراموش کرده ایم و نه پیشانی دشمن را از یاد گلوله هایمان برده ایم.
آقای رییس جمهور!
بارانی شوید... سلیمانی پیشه کنید. همه را به اردوگاه خود دعوت کنید . ولو از شما نپذیرند. برای ماندن در حافظه تاریخ از همه گروهها مدد بگیرید جبهه متحد اصولگر یعنی جغرافیای ایران و « پازل قدرت شما» وقتی تکمیل خواهد شد که بازهم این رگه های اصولگرایی را هرچند اندک در میان جناحها و سلیقه ها کشف کنید.
بگذارید همگان باور کنند این جمله شما را:
کسی که انتخاب شده رییس جمهور همه ملت است؛ چه آنهایی که به او رای دادند و چه آنها که انتخابش نکردند!
میرحسین موسوی را بادغدغه های فرهنگی و هنری اش، محسن رضایی را با دکترین عالمانه اقتصادیش، مهدی کروبی را با صداقت سیاسی اش به کار بگیرید.
باران جمعه 22 خرداد ، خط خاتمه همه عبرتها بود؛ شما هم مثل باران بشویید، ببخشایید و برویانید.
آقای رییس جمهور!
به همه نشان دهید اراده بارانی شما قحطی مناقشه های سیاسی و کویر کمبودها را پایان می دهد. بعد از این پیروزی شیرین ، مردم از شما عیدی می خواهند، چه عیدی بهتر از بخشش؟!
از حامیان خود بخواهید در خانه هواداران رقیب را بکوبند ؛ یک جلد کلام الله مجید و یک پرچم ایران ، هدیه بدهند. خودتان هم «پیش قدم» شوید.
حرف من سکه ای است که یک رویش ، سیاه شدن روی دشمن و روی دیگرش طلای تبسم رهبری است که درباره دولت شما فرمودند:
ممکن است شماها نتوانسته باشید - یا تا آخر هم نتوانید - همه آنچه را که در مورد «عدالت» می باید انجام داد، انجام دهید لکن نفس رویکرد شما به عدالت ، چیز باارزشی است. هر مقداری که می توانید بایستی حرکت کنید.
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نجویم به «قدر وسع» کوشم.3
زیاده ملالت است
پانوشت ها:
1- میرزاده عشقی(1312 ه.ق تا 1342 ه.ش) شاعر آزاد اندیش ایران و اشاره به سرود ایده آل و تابلوی مرگ مریم که از مشهورترین آثار اوست.
2- دیدار اعضای هیئت دولت با مقام معظم رهبری 04/06/86
3- همان
دیگر مطالب پیرامون اغتشاشات اخیر ایران
پلیس اطلاعات و امنیت عمومی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در اطلاعیه ای آورده است: با همکاری موثر شهروندان تهرانی و تلاش نیروهای انتظامی و امنیتی تعدادی از آشوبگرانی که در بروز اغتشاشات و تخریب اماکن عمومی اخیر دست داشته اند دستگیر شدند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، متن کامل اطلاعیه پلیس اطلاعات و امنیت عمومی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به این شرح است:
با همکاری موثر شهروندان تهرانی و تلاش نیروهای انتظامی و امنیتی تعدادی از آشوبگرانی که در بروز اغتشاشات و تخریب اماکن عمومی و بکارگیری سلاح گرم و ایجاد رعب و وحشت و ترور نقش اصلی داشته اند شناسائی و دستگیر شده اند.
لذا از عموم مردم شریف و فهیم درخواست می گردد برای ادامه همکاری در جهت دستگیری بقیه عناصر اصلی آشوب طلب ، هر گونه اطلاعات و مستندات تصویری خود را از طریق مرکز فوریت های پلیس 110 و یا تلفن های 5 و 88889704 و 81821581 و یا از طریق ایمیل و نشانی info@polico.ir در اختیار پلیس اطلاعات و امنیت عمومی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران قرار دهند.
عطاءالله بیگدلی
1- خداوند را سنتهایی است که منطبق بر آنان با عالم انسانی رفتار میکند. این سنتها ثابت و لایتغیر هستند و هر امتی بنا به آنچه میکند و میاندیشد، ذیل یکی از این سنتها قرار میگیرد. برخورد قهری و تجلی جلالی خداوند برای مؤمن، عین رحمت و جمال است و برخورد لطفی و تجلی جمالی خداوند برای کافر، عین غضب و جلال است. برخورد قهری با مؤمن برای تربیت و ندامت و منع و هدایت او است و برخورد لطفی با کافر برای غافل کردن بیش از پیش او و اضلال و گمراهی او است؛ هرچه برخورد با کافر به ظاهر لطیفتر باشد، در باطن شدیدتر است. شرح این سنتها را شهید صدر در کتابی به تفصیل درآورده است که البته با شهادت او نیمه کاره ماند...
2- یکی از سنتهای الهی در برخورد با مخالفان، سنت املاء و استدراج است. آنکه راه گمراهی پیش گرفت و لجاجت کرد، خداوند به او مهلت و امکانات مخالفت بیشتر را اعطا میکند تا او تا آنجا که میتواند، مخالفت ورزد و مضل گردد. خداوند زود جلوی او را نمیگیرد و مانع او نمیگردد. خداوند قادر است تا به محض مخالفت، مخالف را طرد و حذف کند، اما او مخالفان را خوب تحمل میکند و البته این «تحمل شدن» برای مخالفان «شر» است، ثمره کار عاقبت آشکار میگردد.
3- یکی دیگر از سنتهای الهی اثر شکر در ازدیاد یا سلب نعمت است. شکر نعمت؛ نعمت را فزونی میدهد و کفر آن؛ آن نعمت را از کف بیرون میکند؛ شکر علاوه بر شکر لفظی؛ پاسداشت مقام و استفاده صحیح و «برقراری نسبتی» صحیح با آن نعمت است. شکر عملی و کفران عملی اثری شدیدتر از انواع لفظی آن دارند.
4- ولیّ الهی نیز سنتهایی مشابه با خداوند در دست دارد که با پیروان و مخالفان با آنان برخورد میکنند، ولیّ الهی میتواند مخالفانش را بیدرنگ حذف کند، اما آنها را تا آخرین مرتبه ممکن تحمل میکند و افشا نمیکند. کما اینکه منافقان امت و قاتلان رسول خدا هیچگاه افشا نشدند.
آنچه جمعه واقع شد، «املاء و استدراج» ولی فقیه زمان بود و هست برای مخالفانش، او میتوانست بسیاری را حذف کند، و انقلاب را بپالاید؛ اما بسیاری را برای انقلاب نگهداشت، تا اگر به راه راست آمدند؛ هدایت شوند و اگر در مخالفت خود لجاجت کنند، گمراهتر شوند. این «کیدی زیرکانه» است که اگر مخالفان کید ولیّ الهی را درنیابند، عاقبتی وخیم در دنیا و آخرت خواهند یافت. این هشدار به «آنان» است که کید ولی فقیه نیز «متین» است.
5- اگر سفهای قوم بر ولی شوریدند، کفران نعمت کردهاند و اگر خواص قوم قدر ولی ندانند، خداوند نعمت ولایت را زود است که از قوم ایران بگیرد و به سواحل مدیترانه ببرد، از سرزمین زرتشت به سرزمین مسیح. قوم ایران بار دیگر باید شایستگی خویش را برای حمل این امانت الهی به اثبات برساند و این وظیفهای بر دوش خواص و عوام است. اگر اکنون و بلافاصله، همه مخاطبان ولیفقیه زانوی ادب در برابر صراحت او به زمین نزنند، کفران نعمتی بیبدیل کردهاند. اگر احمدینژاد از اشتباهات خویش در مناظرات فاصله نگیرد و کروبی و موسوی تجمعات را رها نکنند و مردمان پیرو آنان به خیابانها بریزند و اگر بر تقلب اصرار کنند، و اگر فرزندان هاشمی خویش را اصلاح نکنند و اگر مهاجمان به کوی دانشگاه خویش را تسلیم امر رهبر ننمایند و اوضاع آرام نگردد و اگر...، کفران نعمتی بیبدیل شده است که عمده تقصیر آن بر عهده «خواص» اهل انقلاب است و مسئولیت آن را بر گرده خواهند داشت. این هشدار به «خویش» است که سنت الهی تغییر ناپذیر است.
6- امروز هر که هرچه دارد، باید خرج کند تا نهروان و صفین و جمل تکرار نشود؛ اگر شد، خون مسلمین به پای یاران دیروز علی و دشمنان امروزش خواهد بود. چنان مباد.
دیگر مطالب پیرامون اغتشاشات اخیر ایران
با هماهنگی مردم و پلیس 12نفر از عاملان آتشسوزی مسجد لولاگر دستگیر شدند.
به گزارش خبرگزاری فارس، روز شنبه 30 خرداد امسال در حالی که انتظار میرفت با توجه به جدا شدن صف معترضان نسبت به نتایج آرای انتخابات از اغتشاشگران، دیگر شاهد بروز موارد اغتشاش در سطح شهر تهران نباشیم اما گروهی از اخلالگران فرصتطلب دست به آشوبهای خیابانی زدند که سرآغاز آن ساعت 16 همین روز و در حوالی میدان انقلاب بود.
این افراد با برهم زدن نظم و امنیت عمومی فضای جامعه نسبت به تخریب اموال عمومی، ایجاد مزاحمت برای مردم، آتش زدن خودروها و موتوسیکلتهای مردم، شکستن شیشههای بانکها و مغازهها اقدام کردند که پیدایش این امر باعث شد تا مردم نیز در حمایت از پلیس و مقابله با آشوبگران وارد عمل شوند.
در این میان آشوبطلبان که متوجه مقابله مردم و پلیس با خود شده بودند، با ایجاد تغییر و جابهجایی موضع خود سعی کردند تا نقاط دیگر شهر را متاثر از این درگیری و آشوبطلبی کنند. بطوری که گزارشهای ارسالی حکایت از کشیده شدن دامنه این اغتشاشگریها و فروکش کردن آنها در نقاط مختلف داشت.
نقاطی چون حوالی کوی دانشگاه تهران، تقاطع خیابان فاطمی و خیابان منتهی به کوی، برخی از خیابانهای فرعی در ضلع غربی بزرگراه شهید چمران و ضلع شرقی منطقه کوی دانشگاه، میدان ونک، حوالی میدان امام خمینی(ره)، نواب، کمیل، میدان آزادی، میدان صادقیه، خیابان ستارخان، خیابان باقرخان، خیابان جیحون، خیابان آذربایجان، کوی نصر و پونک محلهایی بودند که اغتشاشگران پس از روبهرو شدن با مردم و پلیس در آنها تجمع کرده و دست به اقدامات جامعهستیزشان میزدند.
درنتیجه این جامعهستیزی، یک بانک به آتش کشیده شد، به 3 دستگاه اتوبوس شرکت واحد خسارات کلی وارد شد، مسجد لولاگر در خیابان آذربایجان آتش زده شد که بر اثر آن چند تن از شهروندان مصدوم شدند، یک دستگاه خودروی نیسان به آتش کشیده شد، به خودروهای پارک شده مردم در کنار خیابانها خسارت وارد آمد، به مترو ایستگاه دانشگاه صنعتی شریف، تعدادی کیوسک تلفن، سطلهای زباله و تابلوهای راهنمایی و رانندگی خسارت وارد شد.
در چنین شرایطی مردم که از اغتشاش و آشوب اخلالگران به ستوه آمده و مال و جان خود را در معرض خطر میدیدند و متحمل خسارات زیادی شده بودند به کمک پلیس در نقاط مختلف شتافته و در دستگیری آشوبطلبان نقش مهمی ایفا کردند. بطوری که در یک اقدام قابل ذکر در هماهنگی مردم و پلیس 12نفر از عاملان آتشسوزی مسجد لولاگر دستگیر شدند.
به آتش کشیدن یک مسجد اقدامی است که حتی کافران هم از آن ابا دارند ولی به این اغتشاشگران چه عنوانی را میتوان اطلاق کرد؟
به هر روی چند ساعت همراهی مردم و پلیس برای فرونشاندن آشوبها، آخر شبی آرام را نصیب تهران کرد اما این آرامی هزینههایی دربرداشت؛ 40 مامور پلیس مجروح شدند، به 34مکان دولتی آسیب رسید، 3 اتوبوس شرکت واحد و 4 خودروی شخصی به آتش کشیده شد و غیره
به گزارش سایت اطلاع رسانی پلیس در پایان این حضور پلیس 457 نفر از کسانی که اقدام به ایجاد ناامنی، درگیری مستقیم با پلیس و برهم زدن نظم عمومی کرده بودند، شناسایی و دستگیر شدند.
نکته جالب توجه در رابطه با حوادث پیش آمده در روز گذشته همراهی و همدلی مردم با پلیس در جلوگیری از اقدامات تخریبگرایانه بود. ضمن اینکه به تاکید سردار رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی کشور، در این روز برای فرونشاندن آشوب ایجاد شده، پلیس از سلاح گرم در مقابل آشوبگران استفاده نکرد که این خود نمره مثبت دیگری در کارنامه مردمی پلیس به شمار میآید.